paydar ta payedar
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است؟ غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
نظرات شما عزیزان:
قالب ساز وبلاگ پيچك دات نت |